من چمه بعدا قفل میکنم چون دردل با خودمه
این روزها کار من شده خواب ، خواب ، تلویزیون ، گوشی ، آهنگ و خواب! کار خاصی نمیکنم فقط اینکه تابستان شده و من حوصله هیچکس رو ندارم ! همانطور که دیگران حوصله منو ندارند ! هزاران کتاب ناخوانده انتظارم را میکشند ولی من به همان قدیمی های لعنتی دلبسته شده ام . این دنیا برایم زیادی آینده است! مرا به گذشته ها ببرید اما نه ان گذشته هایی که فکر میکنید ! مرا به بوستون امریکا در سال ۱۸7۰ ببرید و همانجا رها کنید ! میخواهم با زنانی که پیزاهن های بلندی چین دار با آستین های پفی و کلاه های بلند و بزرگ دارند ، بمانم. همانجا زندگی کنم ، در کلبه ای کوچک ولی آفتابگیر نفس بکشم و هر صبح در لابه لای بودی کنده های نیمسوز شده شومینه قهوه بنوشم و به س...